در این مقاله با تکنیک روانسازی حرکت یا Motion Smoothing آشنا میشویم و خواهیم دید چرا باوجود تنفر فیلمسازان و تماشاگران، هنوز هم این ویژگی جزو تنظیمات پیشفرض اکثر تلویزیونهای جدید است.
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که ناگهان خود را محو تماشای دیواری پر از تلویزیونهای غولآسا در یک فروشگاه یافته باشید. تلویزیونهایی که هرکدام اغواگرانه هنرنمایی میکنند و همگی بیوقفه درحال پخش دموهای خاص و با کیفیتی هستند که برای طلسمکردن طراحی شدهاند؛ تصاویر پرزرق و برقی از کَرهی درحال ذوب شدن گرفته تا گلهای درحال انفجار و مارهای خوش خط و خال. اگر تابهحال تماشای دموی فوتبال را در چنین فروشگاههایی تجربه کرده باشید، حتما متوجه شدهاید که برای دقایقی حضور در محیط بستهی فروشگاه بهکلی از یاد میرود و گویی در کنار بازیکنان در زمین در حال دویدن هستید. همه چیز فوقالعاده به نظر میرسد و یادآور این نکته است که چطور فناوری دیجیتال HD، سطح انتظاراتمان را از تصاویر فراحقیقی به نقطهای رسانده که گاه حقیقیتر از خود حقیقت به نظر میرسند.
اما اگر در همین بین تریلر فیلمهایی همچون جنگ ستارگان و مد مکس در همین تلویزیونها بخش شوند، درمقایسه با آنچه گفته شد بهطرز مشکوکی بیروح و بیکیفیت به نظر خواهد رسید. اگر تمام آن کلیپهای زیبا، گلهای درحال انفجار و استیکهای جلیز و ولیز کنان و فوتبالیستها را تماشا کنید و دست آخر هم برسید به این تریلرها، شاید به این نتیجه برسید که فیلمهای امروز روی هم رفته آشغال شدهاند.
تهوع روان
نظر رایان جانسون، کارگردان، درباره روانسازی حرکت
داستان از این قرار است که تلویزیونهای فعلی تصاویر را خیلی سریعتر از سرعت فیلمها نشان میدهند و برای رفع این مشکل، سازندگان تلویزیون سعی کردهاند سرعت فیلم را به روش دیجیتالی نادرستی بالا ببرند که به آن «روانسازی حرکت» یا Motion Smoothing میگویند. چه تابهحال متوجه آن شده باشید یا نه، احتمالا فیلم روانشده دیدهاید. درواقع اصلا ممکن نیست ندیده باشید؛ زیرا جزو تنظیمات کارخانهای اکثر تلویزیونهایی است که فروخته میشوند و متاسفانه باوجود قصد و نیت خوبی که سازندگان دارند، بیشتر مردم از آن متنفرند.
روانسازی حرکت میتواند فیلمی جذاب یا نمایش تلویزیونی را به چیز غیرعادی و مصنوعی تبدیل کند و بافت اصلی چیزی که درحال تماشای آن هستید را تغییر دهد. درام روی صحنه گویی ساختگی میشود، همه طوری حرکت میکنند که انگار در یک سریال بیکیفیت بازی میکنند، نه فیلم سینمایی فاخر. برای همین هم به آن «اثر سریال آبکی» یا Soap Opera Effect میگویند. به بیان دیگر، روانسازی حرکت از اساس تجربهی فیلم دیدنمان را نابود میکند.
«نمایش صابونی» یا Soap Opera اصطلاحی است برای نمایشهای سریالی سرگرم کننده با موضوعات روزمره که از رادیو و تلویزیون پخش میشوند. این نمایشها معمولاً حاوی تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم برای اسپانسرهای آن هستند و چون در ابتدا (دهه ۳۰ و ۴۰ میلادی) معمولاً خانمهای خانهدار دنبالکنندگان این سریالها بودند، اسپانسرها نیز بیشتر از میان شرکتهای صابونسازی و شوینده بودند. برای همین به نمایشهای صابونی مشهور شدند
اولینبار که بسیاری از مردم آمریکا واژهی روانسازی حرکت را شنیدند، ماه دسامبر بود که «تام کروز» سرِ صحنهی فیلمبرداری مجموعهی Top Gun با لباس خلبانی درکنار کریستوفر مککوایری، کارگردان فیلمِ «مأموریت غیر ممکن - فالاوت» ایستاد و از بینندگان درخواست کرد تنظیمات روانسازیحرکت تلویزیونشان را هنگام تماشای فیلم خاموش کنند. این همان تام کروز معمولا خجالتی بود که اینبار در یک ویدئو ظاهر شده بود تا نه برای تبلیغ فیلم، که بگوید یکی از تنطیمات تلویزیونمان را غیرفعال بکنیم!
دیگر فیلمسازان نیز چندسالی است در برابر آن موضع گرفتهاند. سال ۲۰۱۴ خانم ریدمورانو، کارگردان و فیلمبردار، فراخوان آنلاینی به راه انداخت که از تولیدکنندگان تلویزیون میخواست این قابلیت را از حالت پیشفرض تلویزیونها خارج کنند و مارتین اسکورسیزی نیز از آن حمایت کرد. کارگردانان دیگری همچون ادگار رایت، پیتون رید، جیمز گان و برادران دافر هم در شبکههای اجتماعی و مصاحبههایشان این فناوری را به باد انتقاد گرفتهاند و البته رایان جانسون هم آن را به «تهوع روان» تشبیه کرد.
کلودیو سیاچی، بررسیکنندهی ارشد تلویزیون از «کانسیومرز ریپورت» که همیشه قبل از بررسی تلویزیونها مطمئن میشود روانسازی حرکت را غیرفعال کرده باشد، میگوید:
خیلی چیزها در تلویزیون هست که بعد از درآوردن از کارتن باید خاموش بشوند.
جملهی بالا انگار یک اشتباه لپی خندهدار است؛ اما درکمال تعجب اینطور نیست. وی در ادامه میگوید:
اینها چیزهایی هستند که برای فروشگاه طراحی شدهاند تا نگاهها را به سمت تلویزیونها خیره کنند که «هی، عجب تصویری!» اما اگر سرانجام تلویزیون را بخرید، اصلاً برای خانه مناسب نیستند.
وی معتقد است بیشتر مردم تنظیمات تلویزیون را خیلی دستکاری نمیکنند و چون روانسازی حرکت را نمیشود به راحتی داخل منوی تنظیمات پیدا کرد (بهویژه که هر شرکتی از نام اختصاصی خودش برای اینکار استفاده میکند) درنتیجه مشکل اصلی پدیدار میشود: هرچقدر که مردم بهجای سالنهای سینما، بیشتر و بیشتر در خانههایشان فیلم تماشا کنند، به این معنا است که افراد کمتری فیلم را بدون این دستکاریهای دیجیتالی یا بهینهسازی خواهند دید؛ حالتی که درواقع از ابتدا قرار بوده فیلم آنگونه دیده شود. خانم مورانو در این خصوص میگوید:
وقتی مردم به چیزی عادت کنند، به همان هم راضی شده و دیگر برایشان مبدل به حالت طبیعی آن چیز میشود. پس آنچه که فیلم قرار بود شبیه آن باشد، دیگر از دست خواهد رفت.
درست است که روانسازی حرکت یا فرِیمگذاری (Frame Interpolation) بیشتر در یک دههی گذشته عمومیت پیدا کرده است؛ اما اولینبار در اواسط دهه ۹۰ بود که بهصورت تجاری معرفی شد تا راهکاری برای رفع یک مشکل باشد: بسیاری از فیلمها و نمایشهای تلویزیونی با نرخ ۲۴ فریم در ثانیه (۲۴fps) ضبط میشوند که نرخ متداول برای ضبط تصاویر متحرک از زمان ورود صدا به فیلم در اواخر دهه ۱۹۲۰ بوده است. با این حال، تلویزیونها همیشه ریفرشرِیت (نرخ تازهسازی تصویر) بیشتری در هر ثانیه داشتند که با واحد هرتز اندازهگیری میشود (امروزه میانگین نرخ تازهسازی نمایشگر تلویزیونهای HDTV فروخته شده در آمریکا ۶۰ یا ۱۲۰ هرتز است که برخی به ۲۴۰ هرتز هم میرسد). حال بهدلیل عدم تطابق سرعت فیلم و تلویزیون، ممکن است هنگام تماشای فیلم متوجه نوعی عدم هماهنگی تصاویر بشوید که به آن پرش (judder) گفته میشود. خصوصاً در صحنههایی با حرکت سریع که نمود بیشتری دارد. البته این مسئله برای غالب مردم قابل تشخیص نیست؛ اما هرکس حرکت را متفاوت از دیگری میبیند. و برای مهندسین و سازندگان تلویزیون این مسئله آنقدر مهم بود که حکم باگی برای برطرفشدن را پیدا کند. لذا روانسازی حرکت وارد شد؛ فرایندی که در آن تلویزیون اقدام به تخمین، خلق و اضافه کردن فریمهایی جدید مابین فریمهای موجود فیلم میکند تا پرش را کاهش بدهد.
روانسازی حرکت
از نظر مهندسینِ پدید آورندهی آن، و تولیدکنندگانِ همیشه مصمم به فروش آخرین فناوریهای پیچیده، روانسازی حرکت ویژگی جذابی است که میتواند تصاویر روی صفحه را طبیعیتر کند. البته در صحنههای ورزشی عملکرد خوبی هم دارد و کمک میکند تا ورزشکاران و توپهای درحال حرکت را بهتر دنبال کنید؛ اما صحنههای ورزشی یا رویدادهای پخش زنده را با نرخ فریم بالایی ضبط میکنند و بههمین دلیل نیاز خاصی به روانسازی حرکت ندارند. میماند فیلم و نمایشهای داستانی که ماجرا دیگر تعقیب توپ روی صحنه نیست و خلق فریمهای جدید بهمعنای تخریب تجربه، با پُرکنندههای دیجیتالی است. درواقع فریمهای جدید اغلب ناخواسته دستساختههای خودشان را همچون سایههای ناخواسته، هالهها، نورها و امثالهم به فیلم اضافه میکنند که میتواند تصویر را بجای بهتر کردن، بیشتر به هم بریزد.
حتی اگر روانسازی حرکت به درستی عمل میکرد باز هم اشکال دیگری داشت؛ نرخ فریم بالا، اثر نادری بر نحوهی پردازش تصویر (مغز) ما دارد. در فستیوال فیلم نیویورک ۲۰۱۶، فیلم پُر سر و صدایی از آنگلی به نام Billy Lynn’s Halftime Walk بهنمایش درآمد که بهصورت انقلابی و با نرخ فریم ۱۲۰fps فیلمبرداری شده بود. فیلم دربارهی سرباز جوانی است که ضربهی روحی حضورش در جنگ عراق بههنگام پخش یک نیمه از مسابقات حذفی فوتبال آمریکایی برایش زنده شده و کارهای خارقالعادهی همرزمانش به تصویر کشیده میشود. حرکات بسیار روان بود و تصاویر ۱۲۰fps همانطور که تبلیغ شده بود، فراحقیقی بودند. انگار که در همان لیموزین همراهبا شخصیتهای فیلم نشستهاید و کنارمتان جوک میگویند، یا در صحنههای نبرد انگار گلولهها هنگام رد شدن از آنها زوزه میکشیدند. اما خود فیلم به هیچ وجه گیرا نبود. درواقع دقیقا برعکس بود. بازیها خشک و داستان ساختگی بود و کاملا آماتور.
چندماه بعد و نزدیک به اکران عمومی فیلم، امکان تماشای فیلم با نرخ ۲۴fps معمول فراهم شد. فیلم از هرنگاه عالی محسوب نمیشود، اما اینبار در کمال بهت و تعجب متوجه خواهید شد بازیها سرگرم کننده هستند؛ درامی که ساکن و سنگین بود حالا گاهی به حرکت میافتد. هیچ صحنهای به فیلم اضافه یا از آن کم نشده؛ تنها اینبار فیلم را با فریمرِیتی تماشا میکنید که از ابتدا قرار بوده فیلمها را با آن تماشا کنیم. و ناگهان همه چیز درست میشود.
آن تصاویر را میبینم و... ذهن و قلب و روحم خاموش میشوند
توئیت خانم کارین کاسوما، کارگردان، درباره روانسازی حرکت
در پاسخ توضیحی علمی وجود دارد: ممکن است تماشای فیلمها با شکل و فرمتی خاص، ذهن ما را در درازمدت شکل داده باشند. پروفسور پاسکال والیچ، روانشناس و عصبشناس از دانشگاه نیویورک که در رابطه با شناخت و ادراک فعالیت میکند، «سرگرمی» را پدیدهای میداند که محرکهای خاصی را حقیقی جلوه میدهد. مثل تعداد ضربآهنگهای موسیقی در هر دقیقه، یا تصاویر فیلم که خیلی ظریف و نامحسوس چشمک میزنند و درواقع سیستم عصبی ما را هدف قرار میدهند. فرکانس این محرکها، نورونهای عصبی را به خود جذب میکند و باعث میشود بتوانید وارد حالتی از خلسه شوید. برای همین هم از فیلمها بهعنوان جادو یاد میکنند. جادوئی که پدیدهها را میخکوبکننده میسازد و درحقیقت هم تاحدودی همینطور است.
تاکنون تمام زبان سینما را براساس فرکانس ۲۴fps توسعه دادهاند. با این فرکانس است که بازیگران بازی میکنند، صحنهها را فیلمبرداری و برش میدهند یا دوربینها را به حرکت درمیآورند.(برای همین، مراسم اهدای جوایز یا پخش اخبار که با سرعت بیشتری ضبط میشوند کاملا متفاوت از فیلم احساس میشوند). دیوید نایلز، مهندس و تهیه کننده، که در رواج استفاده از HDTV ها همکاری کرده است، آزمایشی روی تماشاگران ترتیب داد و صحنههایی با فرِیمرِیت متفاوت برایشان پخش کرد تا عکسالعملشان را بسنجد. وی میگوید:
ما یک صحنه را از دو بازیگر با سرعت ۶۰fps یا حتی ۳۰fps و نهایتا با سرعت ۲۴fps تصویربرداری کردیم و آنرا در برابر دیگان تماشاگران قرار دادیم تا واکنشها را بسنجیم. در سرعت ۲۴fps مردم از بازیگران بیشتر خوششان میآمد و احساس میکردند که بازیگران بهتر بازی میکنند اما درواقع همان صحنه بود.
وی میگوید که فرکانس ۲۴fps یک «فاصلهی فکری» بین تصاویر و تماشاگران ایجاد میکند که به فیلم اجازه میدهد تسخیرتان کند. وی ادامه میدهد:
با این فرکانس، تصاویر مثل رویا به نظر میرسند و بیننده میتواند بیشتر خیالپردازی بکند و البته این معادله میتواند برعکس هم عمل کند. مثل زمانیکه کانال MTV مراسم «موزیک آواردز» اوایل دهه ۲۰۰۰ را با ۲۴fps ضبط و بلوایی بین طرفداران به پا کرد. زیرا بجای موزیک ویدئو، شبیه یک فیلم شده بود. تماشاگران خشمگین بودند چون از اصول و قواعدی که به آن عادت کرده بودند متفاوت بود.
به بیان دگر، اگر میخواهید قصه خود را با فریمریت بالاتری تعریف کنید، باید از روش متفاوتی هم استفاده کنید. روشهایی که شاید نیازمند اشکال نوینی از خلاقیت باشند. مثل تفاوت «قانون» و «پلیس» که شاید داستان یکی باشد اما به روش متفاوتی تعریف خواهد شد.
حرف آن آشغال را با من نزنید
پاسخ سِت مکفارلین درباره روانسازی حرکت
پایان دادن به مجادلهی روانسازی حرکت نباید کار سختی باشد. آقای مارک هنینگر، نویسندهی تالارهای گفتگوی تکنولوژی آنلاین AVS میگوید:
خیلی راحت میتوانم به تولیدکنندگان تلویزیون بگویم؛ ممکن است لطفاً چندتایی دکمه روی کنترل تلویزیونهایتان بگذارید که حالات فیلم، ورزشی یا هرچیز دیگر را مستقیم و بدون نیاز به فرو رفتن در داخل منوها، مثل عوضکردن کانالها در دسترس قرار بدهد؟ اما عدم تمایل صنعت ساخت تلویزیون بیشتر به عدم اطمینان برمیگردد نه چیز دیگری. درواقع آنها نمیدانند به چه کسی باید گوش بدهند، تماشاگران؟ آزمایشگاههای کنترل کیفی خودشان؟ یا شکایات مصرفکنندگان؟
این اواخر پیشرفتهایی هم به وجود آمده است. سال گذشته، کریستوفر نولان و پلتوماس اندرسون به همراه اتحادیه صنفی کارگردانان آمریکا گفتگوهایی در «اتحادیه UHD» داشتند. UHD گروهی است برای نزدیکی و هماهنگی صنعت سرگرمی، الکترونیک و شرکتهای ارایه کنندهی فناوری که تلاش میکند راهکارهایی پیشنهاد کند که مورد رضایت فیلمسازان و هم تلویزیونسازان باشد. آقای مایکل زینک، از اعضای هیئت مدیرهی UHD و معاونت فناوری شرکت فیلمسازی برادران وارنر میگوید که مذاکراتشان پیرامون روانسازی حرکت نتیجهبخش بوده است. هرچند که اضافه میکند:
الزاما اینطور هم نیست که خیال کنید راهکار خاصی وجود دارد که با استفاده از آن ناگهان همه مشکلات در تلویزیونها حل شده و دنیا مبدل بهجای قشنگتری میشود. بخشی از این چالش مثل همیشه به این واقعیت برمیگردد که مردم با تلویزیون انواع چیزها و نه فقط فیلم تماشا میکنند.
در این حین، سونی و نتفلیکس از تنظیمات خاصی به نام «نتفلیکس کالیبره مُد» در تلویزیونهای جدید سونی پردهبرداری کردند که میتواند قابلیت روانسازی را غیرفعال کند تا تجربهای سینمائیتر به وجود بیاید. ظاهراً، این موضع هم برای کسبوکار نتفلیکس (که برای تولید محتوا به ارتباطاتش با فیلمسازان متکی است) حرکت خوبی بهشمار میرود و هم برای سونی که نهتنها استودیوی فیلمسازی دارد، بلکه دوربینهای فیلمبرداری هم تولید میکند. نتفلیکس امیدوار بوده تا تمام تولیدکنندگان را به ایجاد یک چنین تنظیماتی علاقهمند بسازد. ریچارد اسمیت، مدیر ارشد محصولات این شرکت میگوید:
ما چندین سال است که در این درباره با سازندگان تلویزیون درحال صحبت هستیم. اما برای آنها مسئلهی حساسی است، زیرا نگران هستند مبادا دیگر رقبا بیشتر از دیگران مطرح شده و بتوانند روانسازی حرکت را طوری تبلیغ کنند که به نظر بهتر بیاید و احتمالاً بخشی از فروششان را از دست بدهند.
تولیدکنندگانی همچون Vizio دیگر از اینکه روانسازی حرکت بهصورت پیشفرض در تنظیمات فعال باشد خودداری میکنند و آقای جان هاونگ، معاون مدیریت تولید شرکت میگوید:
ما صددرصد با فیلمسازان موافق هستیم و دقیقا احساسمان این است که باید تا آنجائیکه در توانمان است از مقاصد خالق اثر محافظت کنیم.
همچنین امروزه فناوریهایی در دست توسعه است که اجازه میدهد تا تنظیمات تلویزیون را توسط بخشی از اطلاعات انتقالی به تلویزیون تغییر داد. یعنی یک فیلم یا نمایش خودش بهصورت خودکار تنظیمات تصویر را مطابق با قصد و نیت تولیدکنندهی محتوا تغییر خواهد داد. لذا هنگام تماشای مسابقات بسکتبال، روانسازی حرکت فعال و در هنگام تماشای فیلم The Last Jedi هم خاموش خواهد شد.
اما شاید سالها با رواج چنین فناوری فاصله داشته باشیم. ولی اصولا قرار هم نیست روانسازی حرکت به این زودیها کنار گذاشته شود. البته نه به این دلیل که مردم ورزش تماشا میکنند؛ بلکه درآیندهای نه چندان دور مجبور به استفاده از آن خواهیم بود زیرا همزمان با افزایش ابعاد، روشنایی و قدرت پردازشی تلویزیونها، مقدار پرش تصویر هم ببشتر از گذشته احساس خواهد شد. کورتیس کلارک، فیلمبردار و رئیس جامعهی فیلمبرداران و انجمن فناوری تصویربرداری آمریکا که دههها با مشکلات وضوح تصویر سروکار داشته میگوید:
تصاویر روشنتر HDR مقدار ناهماهنگی و پرش را بالاتر میبرد، بهحدی که کاملا مزاحمت ایجاد خواهد کرد که البته نمیتوان چنین اجازهای داد.
علاوه بر این، مدافعین روانسازی حرکت میگویند که مشکلات زیبائی شناختی که بسیاری از ما با یک فریمریت خارج از رده داریم، خودشان هم مشکلاتی خارج از رده هستند. جرسون اِستسن، مهندس آلمانی که در همکاری با آزمایشگاههای فیلیپس برخی از نسخههای اولیه تکرار فریم را برای «روانسازی-حرکت» توسعه داده است (فیلیپس آن را «حرکت طبیعی» مینامد) مدعی است که این فناوری مشکلی برای نوجوانانی که بازیهای ویدئویی میکنند یا کسانی که «نمایشهای صابونی» را ندیدهاند ایجاد نمیکند. لذا پیشداوری کمی هم درخصوص ریشهی تصاویری که میبینند دارند. آقای استسن مثالِ دیگر پیشرفتهای فناوری را میزند که با مقاومت نسلهای قبل مواجه شدند و اینگونه استدلال میکند که مگر روانسازی حرکت چه تفاوتی دارد؟ خواه دیسکهای فشرده باشد که نوار را از رده خارج کرد یا اضافه شدن رنگ و صدا به تصاویر. جان واتکینسون، مهندس کارکشته و مشاور فناوری که دههها ست دربارهی صدا و فیلم کتاب مینویسد میگوید:
۲۴fps به دلایل «رواندیداری» یا چیزی مثل آن استفاده نشد که حالا بخواهد به ملاکی برای «درستی» بدل شود.
مقالههای مرتبط:
تاکنون تلاش فیلمسازان برای ساخت فیلمهایی با فریمریت بالا هیچکداممان را مشتاق بیشتر شدن چنین فیلمهایی نکرده است؛ اما شاید این هم تغییر کند. آنگلی قرار است با فیلم بعدی خود به نام Gemini Man و جیمز کامرون، که قبلا هم ثابت کرده میتواند تماشاگران را به فناوریهای جدید علاقهمند بسازد، درحال ساخت دنبالههای فیلم آواتار با فریمریتهای بالاست. موافقان و مخالفان روانسازی حرکت در یک چیز توافق دارند: اگر مردم مدتی طولانی و کافی روانسازی حرکت ببینند، شاید دیگر نخواهند به عقب برگردند. همان چیزی که استسن میگوید:
ما که روزانه درحال تماشای روانسازی حرکت هستیم، دیگر نمیتوانیم به سینمای ۲۴fps برگردیم زیرا برایمان غیرقابل تحمل شده است.
شاید این کشمکش را نمونهای دیگر از مقاومت فیلمسازان در برابر گسست فناوریمحور بدانید، مثل انتقال به سمت تولیدات دیجیتالی و رشد تماشای فیلم در موبایلها. به نظر میرسد بجای افسوس، همگان با این واقعیت کنار آمدهاند که هستند کسانی که فیلمهایشان را در نمایشگرهای کوچک تلفن، مابین شستهشدن ظرفها در ماشین ظرفشویی یا تمرین ورزشی در باشگاه نگاه میکنند. هرچند برای بسیاری دیگر از فیلمسازان، روانسازی حرکت سنگری است که میتوان برایش جان داد. شاید میترسند اگر این سنگر خاص را حفظ نکنند، فرم هنریشان رو به زوال بگذارد.
.: Weblog Themes By Pichak :.